شهید سید رضا سجادی ثالث
نام پدر: سید محمّد
ولادت ۱۰/۱/۱۳۴۰
شهادت: ۲۵/۷/ ۱۳۶۳
محل شهادت: میمک
مزار: امامزاده حضرت حسین ابن موسی الکاظم «ع» طبس
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ . ﴿آل عمران١۶٩﴾
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند
زندگینامه
شهیدان این ستارههای خوب زمینی که از اصل خویش دور افتاده بودند، برای رسیدن به مأوای خویش آسمان لحظه شماری میکردند، گویا راه آسمان از مرزهای جنوب و غرب ایران اسلامی میگذشت، اینان پر شتاب به این راه پیوستند و در ملکـوت خیمـه زدنـد، مـا ماندیم و غربت جادههای آسمانی، ما ماندهایم و هزاران فرسنگ فاصله تـا آسـمانیان. خـدایا این فاصلهها را کم کن و کمک کن رهپوی راهشان باشیم.
سید رضا از دیگر آلالههای پرپر دیارمان است که سال ۱۳۴۰در شهر طبس و در محفل گرم وکانون باصفای خانوادهی سیدمحمد سجادی و از مادری وابسته به سلالهی زهرا «س» کودکی پا به عرصهی وجود گذاشت که ارادت قلبی خانوادهی وی به ولی نعمتمان حضرت آقا علیبنموسیالرضا «ع» سبب گردید تا او را آقا سیدرضا صدا کنند. او از شیرهی جان مادری مهربان و عاشق به ائمه ی اطهار «ع» نوشید و با عشق به حضرت زهرا «س» پرورش پیدا کرد. گویا آب و گلش را با محبت اهلبیت عصمت و طهارت «ع» سرشته بودند، گویا گوشت و پوست و خون و استخوان این برآمده از پهنهی کویری «طبس» را با عشق به خاندان عصمت و طهارت(سلاماللهعلیهم) پرکرده بودند. یکپارچه ولایت و تقوی بود، ، آئینه مهر، محبت، حکایت یقین، افسانه صداقت و سرشار از ولایت بود.
تحصیلات خویش را تا اخذ دیپلم با موفقیت در زادگاهش ادامه داد. و با شروع حرکتهای انقلاب اسلامی عاشقانه در انگیزش جامعه و آگاهیدادن به آنها و راه پیمائیها و تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکتی مؤثر و فعّال داشت.
بعد از پیروزی نهضت ضداستکباری مردم دلیر ایران و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران با عشق و علاقه وافر به عضویت این نهاد مقدس درآمد.
سید رضا در قسمت حفاظت اطلاعات سپاه پاسدارن طبس مشغول انجام وظیفه بود که با شعلهور شدن آتش جنگ بیم آن میرفت که نفوذ بیشتر صدامیان و جهانخواران وقفهای در رسیدن به دستاوردهای انقلاب بوجود آورد، او ایستادن و از دور نظاره کردن نبرد را جایز ندانست لذا با اعزام و حضور ماههای پیاپی در جبهههای مختلف در نبردی رویاروی با خصم زبون ایستادگی کرد.
سرانجام در ۲۵/۷/ ۱۳۶۳ در منطقه «میمک» به آرزوی دیرینهاش رسید و شربت شهادت نوشید. پیکر مطهرش پس از طی یک مراسم باشکوهی تشییع و در جوار امامزاده حسینبن موسیالکاظم «ع» به خاک سپرده شد. از این شهید عزیز دو دختر به یادگار مانده است.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
خدایا: تو میدانی ما چقدر مشتاق تو هستیم و تو نیز میدانی هدف ما پیروزی در راه توست چون تو فرمودهای: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ» خداوند از کسانى که ایمان آوردهاند دفاع مىکند تو را شاهد میگیرم که آگاهانه به جهاد در راه تو حرکت میکنیم و گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند و میشوند مردگاناند، بلکه زندگاناند و در نزد پروردگارشان روزی داده میشوند و خوشحال هستند از آنچه که خداوند ایشان را از فضل خود عطا فرموده و پیام بشارت میفرستند برای کسانی که هنوز به ایشان ملحق نشدهاند و خوفی برایشان نیست و غمگین نمیشوند بشارت میدهد به نعمتهای خداوند و بخشش او و به اینکه خداوند اجر مؤمنان را ضایع نمیگرداند. و ما برادر و خواهر، میرویم تا به ستمدیدگان جامعههای آینده بگوییم که زندگی رفتن است به مقصد رساندن، که مقصد پایان زندگی انسان است و همه به مرگ میرسند ولی یکسان همه زندگی نکردهاند. زندگی مرگ است و مرگ مقصد.
دبیرخانه سومین کنگره سرداران و 221 شهید شهرستان طبس