پس کسانی باید در راه خدا جهاد کنند که زندگی این جهان را به آن جهان می فروشند. و هر کس در راه خدا جهاد کند وکشته شود یا فاتح گردد زود باشد که او را اجری عظیم دهیم.
یکی از روزهای سال ( ۱۳۴۵) در خانواده ای متدین و مذهبی در روستای به نام ‹ نستنج › از توابع شهرستان طبس یکی از عاشقان شهادت به نام قدمعلی چشم به جهان گشود.
دورا ن کودکی را در دامان مادر و پدر مهربان و زحمتکش که به شغل دامداری مشغول بودند سپری کرد و چون در آن محل مدرسه راهنمایی وجود نداشت به ناچار تحصیلات خود را تنها تا پنجم ابتدایی ، ادامه داد و بعد از آن به همراه پدر به کار ‹ دامداری › پرداخت.
چون پایگاه بسیج در روستا وجود نداشت لذا کار در روستا را رها کرد و در شهر در پایگاه بسیج ثبت نام نمود و پس از عضو شدن و فراگیری آموزشهای نظامی به منطقه جنوب اعزام گردید و گام در میدان نبرد نهاد و مردانه در برابر دشمن ایستاد تا او را رسوا کند و به سهم خود سعادت و سرافرازی اسلام و انقلاب را بیمه نماید، شهید کاظمی پس از مدتی حضور موثر در جبهه های نبرد د ر تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۵در عملیات بدر بر اثر اصابت ترکش به فیض عظیم شهادت نائل آمد و مفقود الاثر گردید ، او به خون تپید و در یک غروب حماسی ، روح پر توانش در افق لا جورد انقلابمان به جایگاه ابدی اش شتافت و بدین گونه برگ سرخ دیگری در دفتر و دیوان شهادت ورق خورد تا حماسه خونین اسلام و انقلاب همواره در دلهای عاشق زنده بماند، او به خون تپید تا الگوی انسان فرزانه ای باشد که ندای عشق و ایثار را در ژرفای زلال فطرت خویش شنیده است ، جنازه مطهرش پس از نه سال شناسایی و با انتقال به طبس در تاریخ ۱۳۷۲/۸/۱۲ طی یک تشییع جنازه با شکوه بر دوش امت خداجوی ، در جوار امامزاده حسین بن موسی الکاظم علیه السلام به خاک سپرده شد.
‹ نامش گرامی و راهش پر رهرو باد ›
تو جاودان گشتی شهید راه توحید کردی وضو در خون و رفتی سوی دلدار
رفتی نه این هنگام ، گاه رفتنت بود افسرد بی تو دشت ، ای باران ایثار
« بارالها در میدان جنگ در زمانی که نیروهای جندالله بر جنود شیطان می تازند مرا چون کوه استوار گردانی و یاد دنیا را از دلم بیرون بری، خدایا در هنگام لغزش مرا به خود وامگذار و هدایتم نما تا دست از یاری دین تو بر ندارم »
دبیرخانه سومین کنگره سرداران و 221 شهید شهرستان طبس